اللهم عجل لولیک الفرج

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «به تو از دور سلام» ثبت شده است

زنگ انشا : حرم

السلام آقا اجازه هست انشا خوانمت؟
موضوع انشا : فراغ یار هم بیراه نیست
داستان ، آنجا شروع شد که پدر بردم حرم
السلام را گفتم وارد شدم
اِه ... آقا من قبل ، اذن را خوانده ام
او گواه است ، من خدایی خوانده ام!
بله آقا ، رفتیم و وارد شدیم
چشم سر بستیم ، با دل وا شدیم
کفش ها را داده و نمره بدست
در میان مردم نه ...
در میان زائرانش جا شدیم
دست ها خورده نخورده به ضریح
جاری زیارت و دعا شدیم
از زمان عصر که حریم بُدیم
ساعتی بگذشت و باز نماز شد
الله اکبر را که آن امام گفت

ادامه مطلب...
۲۶ مهر ۹۹ ، ۱۹:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی احمدی

درد دل

در دل اگرم خاک سیاهی بنشسته

این درد دوایش به دم حضرت آقا ست

من را به حریم راه ندادند خیال است

این در به اذن است و به اشک ، این در بسته

 

در بطن دلم گرد و غباری به پا شد

طوفان توسل به امداد نشسته

خون دلم این بار ز هر گردی جدا شد

الحمد دعایم به حاصل بنشسته

۲۶ مهر ۹۹ ، ۰۸:۰۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی احمدی

به ساعت نگاه کن

حال یعنی چه
احوال یعنی چه
در پی جوابی نا ممکن
مگر ثانیه حال می گذارد برایم
حالی نمانده
هرچه هست گذشته است

نفس زدن سخت شده
لحظه ای درنگ مرگ
ثانیه ، ثانیه ، ثانیه
۳ تای دیگر رفت
دیگر حالی برایم نمانده
هرچه هست گذشته است

ادامه مطلب...
۲۲ شهریور ۹۹ ، ۱۰:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی احمدی