این گنه کار راه گم کرده

از پس معرکه ، همراه را گم کرده

آنقدر شور رسیدن به مقصد را داشت

که از این شور صاحب خانه را گم کرده

کور کورمال به دنبال نجات است ولی

راه دارد، بودن راه فرامش کرده

عشق بی پایه و بی مایه همراه ولی

وان عجب عشق که دیوانه ای مجنون کرده

عشق خوب است ، ولی راه و روش ها دارد

هر که طاووس بخواهد جور کشیدن باید

این در خانه دوست هفت خان دارد

رستمی بایدت اینبار تمایز دارد

این تویی ره روی این راه، کجا می تازی

ای مسافر ادهمت طاقت تا کی دارد؟

...

رو همان سو که یدُالَه نگهت می دارد