ز عقل و هوش برده اند بهره
ز قابلمه مانده است دسته
ز ذکر و یاد بوده اند آگاه
ز زردآلو ماننده است هسته
ز فکرَتِ یار فارغ آمده اند
ز خرما ها مانده یک بسته
ز فهم و درک برده اند کنشی
ز توت ها مانده یک رسته
ز زادگی پریده در بغلش
چو مرغْ به مرغدار وابسته
ز راهتان چیزی کم بوده
نکته : خود فروشان بی هسته!