اللهم عجل لولیک الفرج

۸ مطلب با موضوع «وفا» ثبت شده است

روز از نو (1)

چشما هنوز خمارتن ، چشم ها هنوز خمار تو
شروع شده دوباره ای ، دوباره هفته ی بی تو


کرم بفرما آقا جان ، قرار بعدی رو بیا
یا نکند آمده ای و نرسیدم قرارِتو


سی صد و سیزده یار تو مگه هنوز جمع نشدند
ظلم بزرگی است بخدا چرا هنوز جمع نشدند؟


علت این چرا ها رو خوب میدونم آقای من
اشک های تو مثل یه رود چقدر براش ریخته شدن

ادامه مطلب...
۰۹ آبان ۹۹ ، ۲۰:۳۱ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مصطفی احمدی

سماواتی

شب است و سکوت است و ماه است و من

فضا ، انتظار است و من

کجایید آقای من ، انتظار است چشمان من

شب و سکوتِ خبر های عالم

که مهدی بیاید ، که مهدی بیاید

کجایند مردان بی ادعا

کجایند یاران آقای ما

بگویید غلامی سلامت رساند

ادامه مطلب...
۰۹ آبان ۹۹ ، ۰۳:۱۴ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مصطفی احمدی

روحی (روح من)

حُبُکَ فی  قَلبی ، اَنتَ رَبُنَا الاعلی

          تویی تمام وجودم  و  من  ز جود  تو ام

سَمِع ثنائِیَ حتی سَمِعتُ اصواتُک

          منم  غلام  تو ارباب ،  تویی  تمام   منم

کلامُکَ   صَدْقٌ  ،  و  أمْرُکَ  عَمَلی

          ز توست حلقه بگوشیم،ثَوابَ  فی عَمَلی

کَمُونِسٌ   وَطَنِیٌ  ،  مَکانُکَ   قَلْبِی

          بقای‌من به تو وابسته است چون کوهی

قائِمُهُ   أرضٌ  وَ   أنْتَ  رَبُ  العَرْشْ

          در این جهان هستم تا یَمُوتُ بِالحَکَمِک

۲۸ مهر ۹۹ ، ۱۷:۴۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی احمدی

زنگ انشا : حرم

السلام آقا اجازه هست انشا خوانمت؟
موضوع انشا : فراغ یار هم بیراه نیست
داستان ، آنجا شروع شد که پدر بردم حرم
السلام را گفتم وارد شدم
اِه ... آقا من قبل ، اذن را خوانده ام
او گواه است ، من خدایی خوانده ام!
بله آقا ، رفتیم و وارد شدیم
چشم سر بستیم ، با دل وا شدیم
کفش ها را داده و نمره بدست
در میان مردم نه ...
در میان زائرانش جا شدیم
دست ها خورده نخورده به ضریح
جاری زیارت و دعا شدیم
از زمان عصر که حریم بُدیم
ساعتی بگذشت و باز نماز شد
الله اکبر را که آن امام گفت

ادامه مطلب...
۲۶ مهر ۹۹ ، ۱۹:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی احمدی

منظومه شخصی

آفتاب ماه من است و من آسمان او

شب یا روز ، چه فرقی می کنم

من بیدار او بیدار تر

مه توان از قصه ها آزاد تر

راستی در نظر من خورشید یکی است

ماه یکی است

ستاره ... درخشش دارد

اما فقط خورشید است که افق دارد

طلوع دارد

من ، خورشید ، بس ...

تا قمرم چند بود راهی نیست ...

۲۷ شهریور ۹۹ ، ۰۱:۰۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مصطفی احمدی